سفارش تبلیغ
صبا ویژن

این سفر ناتمام ماندازکرامت یزدانی

اینم از چیزی که خواسته بودین از کرامت یزدانی

 

در این شب سکوت
غمگین و دل شکسته
با حروف تنها و مرموز
پایان زندگیم را غزل می نمایم.
روز آمد و رفت
دلگیر و مغموم
واینک
شراب ناب شیراز
می برد
دستان مرا تا انسوی مهتاب.
غروب امروز
برگ ریزان...
انگاه
با نگاه سرد خسته اش
باران
رنجم را نمی شوید.
در سلولهای تن و جانم
سلطان غم بیداد .....
لرزید شب
بر دستان سرد دخترم
بارید
اشک
اشک تنهایی
بر گونه های کوچکش.
نوشته شد اینده نا معلوم
برای این طفل شاد
هجوم توفان درد
بر پیکره هستی
چگونه رود این همه راه ؟
این فرشته مغموم....
ن


آهنگ سلمان جلیلی یاد تو شعر

ترانه سرای کار سید شهرام جلیلی گرامی بوده گویا یکی از اطرافیان یا از بستدگان خواننده هستند ایشون و مهرشاد چمبرپور کار میکس و مسترینگ را به نحو احسنت انجام داده

آهنگ جدید و متفاوت یاد تو از سلمان جلیلی به صورت مستقیم و با پخش انلاین در ای وان موزیک

هر جای دنیا که باشی واسه
تو دلم میکوبه با تو شیرین میشه دنیا
حتی دلواپسی خوبه بیا دستاتو بگیرم تا

 
که دلتنگی بمیره نباشی تمام دنیا به من آرامش نمید
شوق دیدنتو دارم چشم به راه تو نشستم
فاصله معنی نداره وقتی که یاد تو هستم
هر جای دنیا که باشی واسه
تو دلم میکوبه با تو شیرین میشه دنیا
حتی دلواپسی خوبه بیا دستاتو بگیرم تا
که دلتنگی بمیره نباشی تمام دنیا به من آرامش نمیده
رنگ آرامش چشمات
تویه چشمایه تو دیدم

 

متن کامل این موزیک فوق العاده را امروز به صورت کامل در دسترس شما همراهان گرامی قرار دادیم که لذت کافی را از موزیک ببرید اگر در برخی از جاها تکس رو اشتباهی زدیم برای این که متن کلی رو بتونیم بنویسم که بعدا برای کسانی که میخواند استفاده کنند مشکل ساز نباشه همچنین ناگفته نمونه که این موزیک را خیلی ها گفته بودند که حتما قرار بدیم ما در کوتاه ترین زمان ممکن که فکرش را کرد ان را بر روی سایت انتشار دادیم امید هست لذت کافی را ببریدو از شنیدن یک موسیقی متفاوت بی نسیب نمانید


شعر خداحافظی از فاضل نظری

امروز داشتم کتاب فاضل نظری رو ورق می زدم رسیدم به شعری که خیلی به دلم نشست. گفتم بگذارمش توی وبلاگ تا هی نگید چرا آپ نمی کنی

به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
لب تو میوه ممنوع، ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه، خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرهاعاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد!

شب من پنجرهای بی فردا

روز من قصه‌ی تنهایی ما

مانده بر خاک و اسیر ساحلماهی‌ام، ماهی دور از دریا

کاش قلبم درد تنهایی نداشت

 

چهره‌ام هرگز پریشانی نداشت

برگ‌های آخر تقویم عشق

حرفی از یک روز بارانی نداشت

کاش مید راه سرد عشق را

بی خطر پیمود و قربانی نداشت

 

شبیه برگ پاییزی، پس از تو قسمت بادم

خداحافظ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

خداحافظ، و این یعنی در اندوه تو می‌میرم

در این تنهایی مطلق، که می‌بندد به زنجیرم

 

تو برو پیچک من

فکر تنهایی این قلب مرا هیچ مکن

روی پیشانی من چیزی نیست

غیر یک قصه پر از بی کسی و تنهایی


گلچینی از اشعار غمگین تنهایی اشکبار

زندگی چون قفس است

قفسی تنگ پر از تنهایی

و چه خوب است دم غفلت آن زندان‌بان

و سپس بال و پر عشق گشودن

بعد از آن هم پرواز

من اینجا

باز هم تنهاتر از همیشه

باز خاطراتت

به سمت تنهایی‌ام

هجوم می‌آورند

و باز خاطره های تنهایی‌ام

دیگر خاطره‌ها

به تکرار روزهایم عادت کرده‌اند

دیگر تمامی لحظات زندگیم را می‌شناسند

باز تنها شده‌ام

خاطراتت تمام می‌شوند

سکوت تلخی روزهای خسته‌ام را فرا می‌گیرند

باز تنها می‌شوم

اما نه شاید تنهاتر از همیشه

وقتی من تنهایم

همه غصه‌ها

همچو کابوسی وهم انگیز

می‌گیرند مرا در بر خویش

وقتی من تنهایم

همه‌ی شادی‌ها

ناگهان رخت برمی‌بندند از بر من

موقع تنهایی

خنده هم پر می‌کشد

از لب‌هایم

اشک هم، چون رودی

همه شب، جاریست از چشمانم

کاش تنهایی من هم به سرآید باز

و بعد از تو دلم از عطش عشق طغیان کرد

گاه از دو روزنه‌ی رخسارم

گاه در نگاهی پوچ در تاریکی شب‌هایم

گاه در بازدمی اندوهناک که با زحمتو پایانش خدا را شکر می‌گویند

و گاه در وجودم که به هیچ پایانی نمی‌رسید مگر:

تنهایی، تنهایی، تنهایی

می‌بینی ای لحظه‌های خالی از احساس تهی

می‌بینی که چه صدای خرد شدن دست‌های خزان شده‌اش

در دست‌های تنهایی کسل‌آور است و تو را نیز بی رمق می‌کند

تمام جاده‌های جهان را

به جستجوی نگاه تو آمده‌ام پیاده

این تو و این پینه‌های پای من

حالا بگو در این تراکم تنهایی

مهمان بی چراغ نمی‌خواهی؟